Skip to main content

تحلیل کارکردی

 

نویسنده دکتر استیون هِیز
مترجم: علی فیضی

 

تحلیل کارکردی کلاسیک شامل مؤلفه‌هایی است که در ادامه می‌آید:
1. از طریق ارزیابی گسترده خصیصه‌های بالقوه مرتبط با یک مراجع، رفتار او و بافتاری آن رفتار در آن رخ می‌دهد تشخیص بدهید. هدف از این گام به‌سادگی جمع‌آوری داده از زمانی است که تحلیل شروع می‌شود. آنچه دقیقاً در این گام رخ می‌دهد توسط دو چیز دیکته می‌شود: یکی فرضیه‌های فلسفی و نظری که معمولاً برای ارزیاب روشن و واضح است و دیگری پیش قضاوت‌های غیررسمی که بر اساس اطلاعات منبع ارجاع دهنده، مصاحبه‌های اولیه و نظیر آن‌ها انجام می‌شود.
2. اطلاعات جمع‌آوری‌شده در مرحله اول را درون تحلیلی اولیه از مشکلات مراجع سازمان‌دهی کنید. این کار را با استفاده از مفاهیم اصول رفتاری انجام دهید تا درنهایت ارتباط‌های علت و معلولی را بایستی تغییر داده شود را تشخیص بدهید. فرایند تحلیل کارکردی مثل یک قیف توصیف‌شده است. از بالا گشاد است اما رفته‌رفته باریک‌تر می‌شود. گام دوم در تحلیل کارکردی این است که نقطه تمرکز ارزیابی را باریک‌تر کنیم. ویژگی‌های خاص (شکل رفتار، عملکردهای انگیزشی، بافتاری که رفتار در آن رخ می‌دهد) به‌طور آزمایشی مهم‌تر از دیگران انتخاب می‌شود. خصوصیات مورد درون طبقه‌هایی سازمان‌دهی می‌شود. اصول راهنما به معنای دقیق کلمه رفتاری هستند اما به‌جای ساختار پدیده مورد مشاهده روی کارکرد آن به‌طور خاص تأکید می‌شود؛ یعنی آن پدیده درون یک سیستم پویا چه می‌کند یا چه تأثیری می‌پذیرد.
3. اطلاعات بیشتری را بر اساس گام دوم جمع‌آوری کنید و تحلیل مفهومی را به پایان برسانید. همچنان که ویژگی‌های مورد یکپارچه می‌شود اطلاعات اضافی مرتبط با تحلیل جمع می‌شود. ابزارهای ارزیابی خاص انتخاب یا ایجاد می‌شود تا ویژگی‌های خاص مورد همان‌طوری که در گام دوم مفهوم‌پردازی شده بررسی شود. در این فرایند امکان دارد که تحلیل تصفیه و اصلاح شود. درنهایت ارزیاب یک تحلیل مفهومی پایدار درباره ارتباط بین اقدامات مراجع و بافتار آن و همین‌طور اطلاعات اولیه‌ای حاصل از مؤلفه‌های اولیه تحلیل و ابزارهای ارزیابی در متن یک ارزیابی مداوم دارد.
4. بر اساس گام سوم مداخله‌ای طراحی کنید. یکی از مهم‌ترین خصلت‌های یک ارزیابی رفتاری ارتباط نزدیک و حداقل مفهومی بین ارزیابی و درمان است. چون اصول رفتاری به‌طور واضحی عمل‌گرایانه هستند (تأیید آن‌ها معمولاً بر اساس توانایی آن‌ها برای پیش‌بینی رویدادهای رفتاری و اثرگذاری بر آن‌ها انجام می‌پذیرد)، تحلیل کارکردی معمولاً آن رویدادهای عینی از زندگی مراجع را هدف قرار می‌دهد که مشکل موردنظر را ایجاد کرده یا باعث تداوم آن می‌شود. اگر این رویدادها در دنیای عمل‌گرایانه مداخله بالینی قابل دست‌کاری بودند یک تحلیل کارکردی تمام‌عیار به‌طور مستقیم یک مداخله اختصاصی را پیشنهاد می‌دهد بنابراین در گام چهارم درمانی که طراحی می‌شود با گام سوم در ارتباط است.
5. مداخله را انجام بدهید و تغییر را ارزیابی کنید. ارزیابی برای اغلب ارزیابان رفتاری چیزی نیست که فقط در آغاز درمان انجام بشود. ارزیابی در چشم ایشان یک فرایند مداوم است بنابراین یک تحلیل کارکردی شامل ارزیابی مداوم پیشرفت مراجع است.
6. اگر نتیجه مداخله موردپذیرش نبود، گام دوم و سوم را تکرار کنید. موفق نبودن درمان نشان‌دهنده آن است که در مرحله مفهوم‌پردازی تحلیل کارکردی اشتباهی رخ‌داده بنابراین شکست در دستیابی به تغییرات مطلوب مستقیماً به بررسی مفهوم‌پردازی منجر می‌شود. این بررسی ممکن است به یک تغییر جزئی یا باز انجام کامل تحلیل بشود.
ACT و RFT به‌طور کامل با این رویکرد مطابق است. RFT یک تحلیل کارکردی از عامل‌های ارتباطی فراهم می‌کند و ACT یک تحلیل کارکردی درباره برخی از آثار آن‌ها به دست می‌دهد. بااین‌حال ممکن است نیاز داشته باشید تا این تحلیل‌ها با آن تحلیل کارکردی کلی مشکلی که با آن سروکار دارید متناسب کنید چون تحلیل شما بر اساس همایندی‌های مستقیم قرار دارد.

This page contains attachments restricted to ACBS members. Please join or login with your ACBS account.